سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روانشناسی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اوتیسم اختلال دوران کودکی

اوتیسم یا اختلال در خودماندگی،  اختلالی است که در دوره کودکی با اشکال در تعامل اجتماعی، تأخیر در مهارتهای ارتباطی و محدودیت مجموعه فعالیتها و علایق فرد مشخص می شود.

 

از اواخر قرن نوزدهم و به طور جدی تر از اواسط قرن بیستم به کودکانی دچار درجاتی از تأخیر در تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی کلامی و بدنی توجه خاصی ابراز شد ولی تا پیش از سال 1980 میلادی اکثر این کودکان به عنوان یک نوع روان پریشی کودکان در نظر گرفته می شدند و از آن زمان به بعد بود که مشخص شد اختلال اوتیسم، اختلالی مجزا از روان پریشی است. هرچند در مواردی نیز احتمال دارد که این دو اختلال به صورت همزمان دیده شوند.

این اختلال در 5 کودک از هر 10 هزار کودک دیده می شود. اکثر کودکان مبتلا به این اختلال پسر هستند و این اختلال  در پسرها 4 تا 5  برابر دخترها شیوع دارد. هرچند شدت افت عملکرد ذهنی  و عقب ماندگی ذهنی در دختران مبتلا بیش از پسران مبتلاست.

در گذشته تصور می شد که این اختلال در خانواده هایی با سطح اجتماعی-اقتصادی بالاتر شایع تر است ولی مطالعات سالهای اخیر این موضوع را تأیید نمی کند و احتمالاً  نتایج قبلی به این علت بوده است که خانواده هایی با سطوح بالاتر اجتماعی-اقتصادی بیشتر جهت تشخیص و مداوای کودکان خود به متخصصین مربوطه مراجعه می کنند.

برخلاف تصورات اولیه مسائل تربیتی والدین و عدم پاسخ دهی «مادران یخچالی»  نقشی در بروز این اختلال ندارند و تفاوتی بین مهارتهای تربیتی والدین کودکان مبتلا به این اختلال و مادران کودکان طبیعی وجود ندارد.

کودکان مبتلا به اوتیسم نیز مثل کودکان مبتلا به سایر اختلالات در واکنش به عوامل استرس آور مثل اختلافات خانوادگی، تولد خواهر و برادر کوچکتر، جابه جایی محل سکونت و . . .  ممکن است علایمشان تشدید شود،  ولی این عوامل به عنوان علت این اختلال مطرح نیستند

 

اوتیسم یا اختلال در خودماندگی،  اختلالی است که در دوره کودکی با اشکال در تعامل اجتماعی، تأخیر در مهارتهای ارتباطی و محدودیت مجموعه فعالیتها و علایق فرد مشخص می شود.

 

از اواخر قرن نوزدهم و به طور جدی تر از اواسط قرن بیستم به کودکانی دچار درجاتی از تأخیر در تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی کلامی و بدنی توجه خاصی ابراز شد ولی تا پیش از سال 1980 میلادی اکثر این کودکان به عنوان یک نوع روان پریشی کودکان در نظر گرفته می شدند و از آن زمان به بعد بود که مشخص شد اختلال اوتیسم، اختلالی مجزا از روان پریشی است. هرچند در مواردی نیز احتمال دارد که این دو اختلال به صورت همزمان دیده شوند.

این اختلال در 5 کودک از هر 10 هزار کودک دیده می شود. اکثر کودکان مبتلا به این اختلال پسر هستند و این اختلال  در پسرها 4 تا 5  برابر دخترها شیوع دارد. هرچند شدت افت عملکرد ذهنی  و عقب ماندگی ذهنی در دختران مبتلا بیش از پسران مبتلاست.

در گذشته تصور می شد که این اختلال در خانواده هایی با سطح اجتماعی-اقتصادی بالاتر شایع تر است ولی مطالعات سالهای اخیر این موضوع را تأیید نمی کند و احتمالاً  نتایج قبلی به این علت بوده است که خانواده هایی با سطوح بالاتر اجتماعی-اقتصادی بیشتر جهت تشخیص و مداوای کودکان خود به متخصصین مربوطه مراجعه می کنند.

برخلاف تصورات اولیه مسائل تربیتی والدین و عدم پاسخ دهی «مادران یخچالی»  نقشی در بروز این اختلال ندارند و تفاوتی بین مهارتهای تربیتی والدین کودکان مبتلا به این اختلال و مادران کودکان طبیعی وجود ندارد.

کودکان مبتلا به اوتیسم نیز مثل کودکان مبتلا به سایر اختلالات در واکنش به عوامل استرس آور مثل اختلافات خانوادگی، تولد خواهر و برادر کوچکتر، جابه جایی محل سکونت و . . .  ممکن است علایمشان تشدید شود،  ولی این عوامل به عنوان علت این اختلال مطرح نیستند.

عمده ترین عواملی که در ایجاد این اختلال مطرح هستند، عوامل زیستی مثل ژنتیک، تغییرات ساختاری و شیمیایی در مغز و برخی عوارض و اختلالات حول و حوش زایمان می باشند.

ویژگی بارز کودکان مبتلا به اوتیسم تأخیر و تخریب عملکردهای اجتماعی، کلامی و ارتباطی و وجود رفتارها یا افکار تکراری محدود می باشد.

این کودکان تظاهرات جسمانی واضحی ندارند و تنها در تعدادی از آنها ممکن است  بدشکلهایی گوش وجود داشته باشد. در بسیاری از این کودکان غلبه یک نیمکره مغزی وجود ندارد و اصطلاحاً  دو سو توان هستند.

کودکان مبتلا به این اختلال مثل سایر کودکان  قادر به ایجاد رابطه و وابستگی معمول نیستند، این کودکان توانایی شناسایی یا تفکیک اشخاص مهمتر زندگی خود مثل والدین، همشیرها یا معلمان را ندارند و لذا ممکن است احساس اضطراب جدایی نکنند.

در سنین مدرسه ممکن است کناره گیری اجتماعی آنها کاهش یابد، ولی بدلیل ناتوانی در بازی با همسالان، ناشی گری در روابط اجتماعی و به خصوص ناتوانی در درک دیگران، باز هم قادر به همدلی با دیگران و ایجاد روابط اجتماعی مؤثر نمی باشند.

حتی با وجود احساسات جنسی، بدلیل فقدان مهارتهای اجتماعی در اکثر موارد نمی توانند با دیگران روابط جنسی برقراری کنند.

مشکلات عمده در رشد زبان و کلام از ویژگیهای اصلی برای تشخیص این اختلال است. در این کودکان مشکلات گفتاری ناشی از بی انگیزگی و فقدان تمایل آنها برای صحبت کردن نمی باشد.

حتی در صورت بلد بودن تعداد زیادی کلمات،  بازهم قادر به استفاده مناسب از آنها و ساخت جملات با معنا نیستند و در نهایت اگر تکلم سلیس را هم یاد بگیرند،  بازهم به دلیل فقدان کفایت  اجتماعی مکالمات آنها یک طرفه و بدون تبادل واکنشی است.

در نخستین سال زندگی برای برقراری ارتباط صداهایی مثل جیغ و داد، سیلابهای بی معنی و تق و توق از خود در می آورند و بعداز فراگیری بعضی از بخشهای کلام نیز بیشتر از آن که بفهمند، حرف می زنند.

این کودکان قادر به استفاده مناسب و بجا از ضمایر نیستند و مثلاً  خود را با ضمیر«تو» خطاب می کنند.

برخی از این کودکان گاهی توانایی های خارق العاده ای در بعضی از حوزه ها مثلاً  در خواندن از خود بروز می دهند و به شکلی سلیس و عالی حتی در سنین پیش دبستانی قادر به خواندن می باشند ولی آنها هم اکثراً  آنچه را که می خوانند ، درک  نمی کنند.

بازیهای کودکان مبتلا با کودکان طبیعی متفاوت است. این کودکان نمی فهمند از اسباب بازیها چگونه استفاده کنند و بازیهای آنها یکنواخت و تکراری است. این کودکان رفتارهای تکراری و بی هدفی دارند، به دور خود می چرخند، با دست می کوبند و. . .  آنها به اشیاء بیجان  دلبستگی پیدا می کنند و در مقابل هرگونه تغییری، مثلاً  تغییر محل وسایل خود در اتاق، تغییر زمان غذا خوردن و . . .  بسیار مقاومند و اینگونه تغییرات در آنها باعث حملات اضطرابی یا قشقرق می شود. کودکان در خود مانده دچار تغییرات ناگهانی خلق می شوند و حملات گریه یا خنده بی دلیل دارند.

کودکان درخود مانده نسبت به محرکهای حسی مثل درد و صدا، واکنشی متفاوت از کودکان طبیعی از خود نشان می دهند. آنها نسبت به محرکها به صورت انتخابی پاسخ می دهند، ممکن است صدای اطرافیان خود را نشنیده بگیرند، مثل این که ناشنوا هستند و در مقابل علاقه بیش از حدی به شنیدن صدای ساعت داشته باشند. ممکن است پیش از آن که حرف زدن را یاد بگیرند  به موسیقی علاقه مند شوند و بتوانند شعر یا ترانه ای را زمزمه کنند.

در بچه های کوچک مبتلا به اوتیسم پرتحرکی، پرخاشگری، حملات قشقرق، کوبیدن سر، خراشیدن، کندن مو و نیز اختلال در توجه و تمرکز بر روی تکالیف، بی خوابی، مشکلات تغذیه ای و شب ادراری، از دیگر مشکلات رفتاری به شمار می روند.

در این کودکان، عفونتهای دستگاه تنفس فوقانی و سایر عفونتهای جزیی و نشانه های گوارشی مثل آروغ زدن های زیاد و یبوست بیش از حد مورد انتظار است.

حدود سه چهارم کودکان در خود مانده دچار عقب ماندگی ذهنی هستند که در اکثر آنها عقب ماندگی ذهنی در حد شدید و عمیق می باشد، بعضی از این کودکان دارای توانایی های غیرعادی خاصی در زمینه کلی عقب ماندگی ذهنی هستند، برخی از آنها توانایی محاسبات پیچیده ی ریاضی، برخی حافظه طوطی وار و عده ای نیز توانایی خواندن یا درک موسیقی فوق العاده ای دارند که بیش از حد مورد انتظار برای سنین آنها می باشد.

این اختلال باید توسط متخصصان از روان پریشی زودرس دوره کودکی، اختلالات کلامی و شنوایی و سایر علل عقب ماندگی ذهنی افتراق داده شود.

متأسفانه این اختلال سیری طولانی و پیش آگهی نامساعدی دارد، اکثر موارد تا سنین بزرگسالی ادامه پیدا می کند،  هرچند با گذشت زمان بیماران تغییرات مثبتی در زمینه های اجتماعی و ارتباطی پیدا می کنند. تنها یک تا دو درصد بیماران به وضعیت طبیعی و غیر وابسته به دیگران دست پیدا می کنند و خواهند توانست برای خود شغل و درآمدی داشته باشند و حدود دوسوم بیماران دچار معلولیت شدید باقی مانده و نیازمند خدمات حمایتی از سوی خانواده یا موسسات خاص بیماران مزمن می باشند. در این بیماران رویکرد درمانی معطوف به افزایش رفتارهای اجتماعی قابل قبول ، کاهش علایم رفتاری غریب و تقویت رشد ارتباط کلامی و غیرکلامی و اصلاح زبان و نیز اصلاح زمینه های تحصیلی بیماران است. حمایت و مشورت با خانواده بیماران که آنها نیز به دلیل مشکلات بیماران خود دچار پریشانی هستند، از نکات مهمی است که باید در نظر قرار گیرد.

استفاده از برنامه های رفتاری منسجم، ساختار یافته، فشرده و با صرف وقت زیادی برای کودکان و آموزش دقیق والدین در مورد مفاهیم و مهارتهای تعدیل رفتار و برطرف کردن نگرانی های آنها با پیشرفت قابل ملاحظه کودک همراه است و در کل هرچه برنامه روزانه این کودکان سازمان یافته تر و پرتر باشد، نتایج حاصله مطلوب تر خواهد بود.

هرچند هیچ داروی اختصاصی برای معالجه این بیماران کشف نشده است، متخصصان از داروها به عنوان درمان کمکی به منظور تخفیف برخی علایم بیماران مثل پرخاشگری و حملات قشقرق، اختلال توجه و بیش فعالی، رفتارهای خودآسیبی، علایم وسواسی و . . .  استفاده می کنند.